لگو فرندز مدل فروشگاه پنکیک Lego Friends Pancake Shop کد 41753

صبح پنکیکی!

یه روز قشنگ و آفتابی، در یه خیابون کوچیک لگویی، لونا با موهای رنگی و پیش‌بند صورتی، کره رو توی تابه می‌چرخوند و با خودش می‌گفت: هوووووم! بوی پنکیک تازه آدمو بیدار می‌کنه! پیزلی که داشت میزها رو می‌چید، خندید و گفت: من یه منوی جدید درست کردم! پنکیک شکلاتی با موز، پنکیک مربایی با قلب کوچولو و یه پنکیک مخصوص برای دوست کوچولومون زیر درخت! خرگوش کوچولو گوشاش رو تکون داد، انگار فهمیده باشه پنکیکش آماده‌ست! همه‌چی آماده بود. فروشگاه کوچیک پنکیکی آماده‌ی باز شدن بود، با صندلی‌های رنگی، فنجون‌های خالی که منتظر چای بودن و بوی شیرینی که در هوا پیچیده بود. یه عالمه آدمک لگویی اومدن یکی یه پنکیک با عسل خواست، یکی با توت‌فرنگی. لونا تند تند پنکیک می‌پخت و پیزلی سفارش‌ها رو می‌آورد، خرگوش هم زیر درخت لم داده بود و دمش رو تکون می‌داد! اما ناگهان یه دختر کوچولوی لگویی با صورت غمگین اومد جلو. ببخشید من پول ندارم ولی دلم یه پنکیک می‌خواد. لونا و پیزلی به هم نگاه کردن و بدون اینکه چیزی بگن یه پنکیک بزرگ با قلب مربایی وسطش پختن، آوردن و گفتن: پنکیک دوستی، همیشه رایگانه! اون دختر کوچولو لبخند زد، نشست کنار خرگوش و همه با هم صبحونه خوردن.

از اون روز به بعد، فروشگاه پنکیکی لونا و پیزلی فقط یه مغازه نبود یه جای قشنگ بود برای دوست پیدا کردن، کمک کردن و مهربون بودن.
بچه‌های عزیز دلانالندی:
وقتی دل بزرگی داشته باشی، می‌تونی با یه پنکیک ساده، دنیا رو شیرین‌تر کنی. مهربونی، بخشیدن و دیدن حال دل دیگران، قهرمانت می‌کنه حتی اگه فقط توی یه فروشگاه کوچولوی لگویی باشه.