لگو سگ اس وای SY کد 7722B

چهار دوست خاص

یه روز در دلانالند، چهار تا سگ لگویی دور هم جمع شدن تا با هم بازی کنن.
اول اشناوزر دستاش رو به کمرش زد و گفت: بچه‌ها، من عاشق اینم که همه چیز منظم باشه. نمی‌تونم ببینم یه تیکه از خودم بی‌جا باشه! هاردر پرید وسط و گفت: آره، ولی من دوست دارم سریع و پرانرژی باشم! بیاید با هم حرکت‌های هیجان‌انگیز کنیم. چیوآوا با صدای ریز و مهربون گفت: من کوچیکم، ولی دلم بزرگه. وقتی دوستام ناراحت باشن، اول من میرم دلداریشون بدم! شیبا اینو با یه لبخند آروم گفت: من آرومم، ولی وقتی همه شلوغ می‌کنن، با آرامشم همه رو کمک می‌کنم بهتر فکر کنن. یهویی، تکه‌های لگویی خودشون روی زمین پخش شد و همه کمی ناراحت شدن. اشناوزر گفت: نگران نباشید، من نقشه کشیدم، با نظم می‌تونیم همه‌ی تیکه‌ها رو دوباره سر جای خودشون بذاریم. چیوآوا با لبخند همه رو تشویق می‌کرد: بیاید با هم باشیم، هر کدوممون یه کمکیم! شیبا هم با آرامش راهنماییشون می‌کرد. در نهایت، با کمک هم دوباره خودشون رو ساختن، بهتر و قشنگ‌تر از قبل. اونا یادگرفتن که هر کدوم با ویژگی‌های خاصی که دارن، یه بخش مهم از تیمشون به حساب میان.

بچه‌های عزیز دلانالند، یادتون باشه هر کدوم از شما یک دنیای خاص و متفاوت هستید و همین تفاوت‌هاست که شما رو منحصر به فرد می‌کنه!
دلانالند؛ جایی که هر کودک می‌تونه بهترین خودش باشه.