لگو سری دریمز مدل ماجراهای خلاقانه حیوانات 20 در 1 کد 71488

یه روز صبح تو جنگل مهربونی، یه اتفاق عجیب افتاد. رودخانهٔ قشنگ شهر یه‌ دفعه ساکت شد! هیچ آبی توی رودخونه نبود و زمین پر شده بود از شن‌های خشک. بونچو خرگوشِ بازیگوش داد زد: همه‌ی آب‌ها ناپدید شدن! حالا چی کار کنیم؟ زرافه که گردنش مثل یه برج دیدبانی و تا آسمون کشیده شده، نگاه کرد و گفت: اون‌ور تپه‌ها، یه غول داره آب‌ها رو می‌ خوره! حلزون که شاخک‌هاش مثل چراغ جستجوگر روشن میشد، پیشنهاد داد: من می‌تونم تو تاریکیِ غار رو روشن کنم! خرچنگ هم چنگک‌هاش رو به هم زد و گفت: منم با این چنگک‌های تیز و برندم، هر سنگی رو می‌شکونم!  اینجوری شد که همه با هم تصمیم گرفتن تا به سمت لونه‌ی غول حرکت کنن . توی غار تاریک، حلزون شاخک‌هاش رو روشن کرد و راه رو نشون داد. خرچنگ، سنگ‌های بزرگ رو با چنگک‌هاش کنار زد. زرافه گردنش رو دراز کرد و از سوراخ سقف، یه دونه آب‌پاش جادویی پیدا کرد! اما همون موقع ناگهان غول بیدار شد و می‌خواست آب‌پاش رو پس بگیره. اونجا بود که خانم خرگوشه گوش‌های بزرگش رو تکون داد و یه باد قوی درست کرد! شن‌ها تو چشم‌های غول رفتن و حواسش پرت شد. زرافه فوری آب‌پاش رو برداشت و با هم دویدن بیرون. خرچنگ با چنگک‌هاش راه رو بست و حلزون هم با چراغ‌هاش غار رو تاریک کرد! اون‌ها بلافاصله آب‌پاش رو انداختن توی رودخونه‌ی و یه موج آبیِ خنک اومد و جنگل مهربونی دوباره پر از صدای قُلپ قُلپ آب شد! حالا دیگه همه می‌دونن که با همکاری و خلاقیت، هر مشکلی رو می شه حل کرد.

اگر شما بچه‌های باهوش دلانالندی هم دوست دارید به جنگل مهربونی سفر کنید، کافیه درب جعبه‌ی لگوتون رو باز کنید و با قراردادن آجرهای رنگارنگ همسفر داستان‌های حیوانات جنگل بشید.