لگو دوپلو کلاسیک مدل Brick Box کد 10913

قصه‌ی شهر لگویی و دوست‌های رنگی!

یه روز آفتابی، در جعبه‌ی رنگی لگو، آدمک‌های کوچولویی بیدار شدن. نینا؛ دخترک مهربون و  آراد؛ پسرک بازیگوش این جعبه بودن! نینا گفت: آراد، بیا با هم یه شهر کوچیک بسازیم! آراد با لبخند جواب داد: آره من خیلی دوست دارم با آجرها و ماشین بازی کنم! اونا همین‌طور که شروع کردن، آجر آبی با عدد ۱ قل خورد جلو و گفت: سلام من یک‌آبی هستم! بیا با هم بازی کنیم! نینا یک‌آبی رو برداشت و گفت: تو بهترین دوست منی! بعد آجر قرمز با عدد ۲ قل خورد و داد زد: من دوچرخ هستم! بیا با هم ماشین کوچولو رو بسازیم! آراد چرخ‌ها رو گذاشت و گفت: اووو! ماشین دوچرخ خیلی سریع میره! یهو آجر زرد با عدد ۳ روی شکمش پرید وسط بازی و گفت: منم سه‌پنجره هستم! بیاید با هم یه خونه بسازیم، سه تا گل و سه تا در بذاریم! نینا خندید و گفت: بیا کنار خونه گل صورتی هم سبز کنیم! گل صورتی کوچولو که اسمش گلناز بود، برگ‌هاش رو تکون داد و گفت: سلام! من اینجام، می‌خوام کنار خونتون سبز شم! ماشین کوچولو که اسمش بوقی بود، چرخید و بوق زد: ووووم! من نگهبان خونتونم، مراقب همه چیزم! نینا و آراد دست به دست هم دادن و شروع کردن به ساختن یه شهر رنگی، پر از خونه‌های شاد و گل‌های خوشگل. با یک‌آبی، دوچرخ، سه‌پنجره، گلناز و بوقی بازی کردن و کلی خندیدن. وقتی روز تموم شد، نینا گفت: آراد، بازی ما امروز بهترین بود! آراد جواب داد: آره فردا دوباره با دوستای رنگیمون بازی می‌کنیم!
کوچولوهای دلانالندی شما هم بیاید با نینا و آراد و دوستاشون بازی کنید، بسازید و بشمارید!
دنیای رنگی و شادی منتظر توئه!