قورباغه ماجراجوی لوبیا خور موزیکال و چراغدار

رستوران چرخان قوری قوری

در دل دلانالند، یه قورباغه کوچولوی سبز زندگی می‌کرد که عاشق دونه‌های رنگی بود. همه بهش می‌گفتن: قورقوریِ لوبیاخور! قورقوری هر روز می‌خواست همه‌ی دونه‌هاشو بخوره، ولی یه مشکلی داشت.
دونه‌ها شیطون بودن! بالا می‌رفتن، از یه تونل سر می‌خوردن پایین و قل می‌خوردن این‌ور و اون‌ور! قورقوری گفت: من تنهایی نمی‌تونم همه‌شونو بخورم! کاش یکی بود کمکم کنه.  همون موقع، یکی از بچه‌های سرزمین دلانالند پیداش شد! یه بچه‌ی باهوش و کار بلد که فرمون رو دید و گفت: باشه قورقوری، من کمکت می‌کنم! قورقوری خوشحال شد! دکمه رو زد، موزیک روشن شد، چراغ‌ها چشمک زدن و دونه‌های رنگی با آسانسور رفتن بالا و دوباره از بالا قل خوردن پایین! پسر کوچولوی قصه‌مون آروم فرمون رو چرخوند، دونه اول افتاد در دهن قورقوری! قورقوری خندید و گفت: به‌ به! یکی دیگه لطفاً! دونه دوم، سوم، همه‌شون یکی‌یکی افتادن در دهنش! وقتی همه دونه‌ها تموم شدن، موزیک عوض شد و قورقوری گفت: تو بهترین کمکی بودی که داشتم! حالا نوبت منه که برات برقصم و با موزیک شاد، قورباغه‌ی کوچولو شروع کرد به رقصیدن، و قهرمان کوچولو هم با خنده تماشا می کرد.

بچه‌های عزیز دلانالندی! وقتی با دقت بازی می‌کنیم و به دوست‌هامون کمک می‌کنیم، هم بازی‌ها قشنگ‌تر میشه، هم دل‌ها خوشحال‌تر. قورقوری هم وقتی کمک گرفت، تونست همه دونه‌هاشو بخوره و برقصه.